مامانم و زن همسایمون تو این اوضاع بی گوشت قرمزی قرار شد یه نفر از اطراف شهر گوسفندی بیاره و بکشه و بفروشه بهشون بعد اون آقایه گوسفند و آورد و کشت و گوشتو قسمت کرده بوده حالا مونده بوده که پولشو بگیره با مامانم اینا خیلی چک و چونه میزده سر قیمت درحدی که دعوا می کنه آخرش گفته بوده ای فلون فلون خواهر من که به شما گوشت فروختم
درباره این سایت